متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ... تو را فرو بریزند...! تا تو را انکار کنند...! تا از رویـــت رد شـــوند.
سعی کن مثل خورشـــــــــید زیاد نور نـــدی چون همه از نــورت استفاده می کنن ولی اصلا نـــگات نمی کنن؛ سعی کن مثل ســــتاره کم نــور بدی تا همه تو خلــوت شباشون دنبالـــت بگـــردن
گاهی باید بی رحم بود… نه با دوست… نه با دشمن… بلکه با خودت… و چه بزرگت میکند آن سیلی که خودت میخوابانی بر صورتت…
در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش که وقتی او را به هوا میاندازی، میخندد! چون ایمان دارد تو او را خواهی گرفت…
به سلامتـــــے اونے که نگفت من با بقیـــــه فـــــرق دارم . . . ثابتــــــــــــــ کرد !
چشمانم را می بندم... نقابت را بردار ، بگذار صورتت هوایی بخورد ...!!!!
سکوت معنائی در کلمات نیست ... در "سکوتی" است که بین آنهاست ... کلمات دانسته ها را در بر می گیرند اما کیست جز سکوت که سهم ما را از نادانسته ها بیان کند ؟!
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛ گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد ! هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛ کـــه دریـــده شـــده ایــــم
اگر با گرگ ها زندگی میکنی زوزه کشیدن را بیاموز
من در روزگاری زندگی میکنم که تنها خدایش از پشت خنجر نمیزند
نظرات شما عزیزان: